برتری حاشیه بر متن، در خود نمایشگاه هم خود را نشان داد. از اساتید موسیقی کلاسیک ایرانی گرفته تا موزیسینهای پاپ و مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس به میان تولیدکنندگان وناشران و سازندگان ساز آمدند تا نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران محلی برای اظهارنظرهای جامع و محملی برای معرفی ظرفیت های موسیقی در ایران باشد. همه آمدند تا از اقتصاد این هنر حمایت کنند و جای خالی چیزی را پر کنند، که در خانه موسیقی به عنوان نهاد فعال در این زمینه وجود ندارد.[گزارش تصویری همشهری آنلاین از نخستین نمایشگاه موسیقی وآثار شنیداری]
در این گزارش بیشتر به حاشیه های مهم این نمایشگاه پرداختیم تا خود آن، چرا که در نهایت هم برتری همین حاشیهها بر متن سبب شد تا نخستین نمایشگاه موسیقی که بدون حمایت مراکز دولتی و از سوی انجمن موسیقی ایران برگزار شده بود، آبرومند و در خور توجه باشد. این نمایشگاه از روز ششم دی ماه آغاز شد و چهاردهم آن ماه به پایان رسید.
شهرام ناظری
روزهای نخستین نمایشگاه به آرامی و بدون خبر جالب توجهی طی میشد، تا روز ششم که ورود شهرام ناظری و وزیر ارشاد، توجه رسانه ها را به این نمایشگاه جلب کرد.
بازدید ناظری از نمایشگاه با حواشی جالب توجهی مواجه شد. ناظری به برخی غرفهها از ارائه بدون مجوز کارهای خود اعتراض کرد و در جمع خبرنگاران گفت: «صد در صد کارهای تصویری من به صورت تقلبی ارائه شده است. من نسبت به این مساله بسیار معترضم و معتقدم باید یک فکر اساسی در خصوص کپی رایت و عرضه آثار موسیقایی صورت گیرد.
باید در کشور ما همانند دیگر کشورها، موسساتی راهاندازی شود تا مردم بتوانند با اطمینان لازم در آنجا فرهنگ درست و آثار موسیقایی کشورشان را تهیه کنند.» ناظری تاکید کرد که این کار حیثیت ملی ما را در خطر قرار داده است:« کپی کردن آثار هنرمندان باعث به خطر افتادن حیثیت ملی میشود. ما نمیتوانیم حیثیت اجتماعی را به دست یک عده آدم سودجو بدهیم، بلکه باید با شدیدترین وضع با آنها برخورد شود.» اما مسئول غرفه رسانه های تصویری که یکی از کسانی بود که به خاطر ارائه فیلم تصویری کنسرت ناظری و کامکارها مورد انتقاد این خواننده قرار گرفته بود، نظر دیگری داشت: «با دفتر رسانه تصویری تماس گرفتهام و آنها گفته اند که نسخه قرارداد انتشار فیلم با اجازه آقای ناظری موجود است و در آن ذکر شده که ایشان تمام پول خود را در این مورد دریافت کرده است.» ناظری البته روز بعد به مسئولین نمایشگاه اعلام کرد که منظور او کارهای تصویری موجود در بازار موسیقی است، نه آثار ارائه شده در نمایشگاه.
ناظری در گفتگو با خبرنگاران، همچنین ابراز تمایل خود را برای برگزاری کنسرت با حضور بزرگان موسیقی اعلام کرد:« کار سختی است اما باید انجام شود و اگر این اتفاق بیفتد من اولین نفری هستم که با سر میروم. امیدوارم که موسیقیدانان دست در دست هم دهند و بتوانند با هم روی صحنه حضور یابند و موسیقی سنتی را که دچار از هم گسیختگی و کدورت شده در حد متوسطی که یک ذره بوی هماهنگی و مهر بیاید متحول کنند.» این صحبتها باعث شد تا ناظری نیز به جمع اساتید علاقه مند به کار اشتراکی بپیوندد.
وزیر ارشاد
بازدید وزیر ارشاد حدود 3 ساعت به طول انجامید و در گفتگوی با خبرنگاران به نکته ای اشاره کرد که تیتر روزهای بعدی خبرهای نمایشگاه شد. محمدحسین صفارهرندی وضعیت مالی را در موسیقی خوب دانست و گفت: «از آنجایی که گردش مالی موسیقی در طول سال به نسبت دیگر حوزههای هنری خوب است در حال حاضر این حوزه استحقاق دریافت یارانه را ندارد و باید یارانه محصولات فرهنگی به دیگر حوزهها تعلق بگیرد.»
صفارهرندی که با حضور محمدحسین ایمانی خوشخو معاون هنری وزیر ارشاد و محمدحسین احمدی مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد به نمایشگاه آمده بود، درباره برخورد با کپی های غیرمجاز موسیقی، همانند برخوردی که با کپی های سینمایی شد، توضیح داد: «در مورد آثار سینمایی این موضوع تبدیل به موضوع روز کشور شد و گلایه همه اهالی سینما از اینکه آثار آنها قبل از اکران به بازار رفته و غیررسمی توزیع شده را در بر داشت.
بنابراین وزارت ارشاد دستگاه قضایی و نیروی انتظامی وارد عمل شدند ودر مقابل چنین کارهای ناروایی اقدامات خوب و مؤثری را انجام دادند. اما در حوزه موسیقی من تا به حال چنین چیزی را به عنوان موضوع جدی که مطرح شده باشد نشنیدهام. قبل از هر شخص و دستگاهی، خود اهالی موسیقی هستند که باید علیه چنین اقدامات ناروایی حرف بزنند و درخواست داشته باشند که جلوی چنین ناهنجاریهایی گرفته شود. اگر چنین مسئلهای از طرف اهالی موسیقی مطرح شود ما نیز مساعدت لازم را انجام خواهیم داد.»
وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران دوباره از حمایت همه جانبه ارشاد از "موسیقی فاخر" یعنی موسیقی های ملی و محلی ایران گفت. یعنی همان حرفی که موجب انتقاد شدید حسین علیزاده شد: «مسئولین هیچ درکی از موسیقی ندارند، اما نظرات قطعی درباره آن میدهند. وزیر ارشاد یا هرکس دیگری که از موسیقی فاخر صحبت میکند، باید بیاید توضیح دهد که این موسیقی دقیقا چیست. کار وزیر ارشاد چیز دیگری است، نباید در رشتهای که تخصصی در آن ندارد، نظر بدهد. این ما هستیم که باید بگوییم چه نوع از موسیقی فاخر است.»
حسین علیزاده و محمدرضا لطفی
روز هفتم نمایشگاه را باید مهمترین روز آن دانست. از یک سو حسین علیزاده و مجید کیانی سخنرانی داشتند و از سوی دیگر خبر از آمدن محمدرضا لطفی به نمایشگاه می آمد.
سخنرانان تازه پشت تریبون قرار گرفته بودند و آماده سخنرانی، که لطفی وارد سالن شد و به سرعت به انتهای سالن رفت تا جایی برای خود انتخاب کند. مجری برنامه ورود او را خوشامد گفت و از او نیز دعوت کرد تا برای شرکت در نشست آسیب شناسی آموزش آکادمیک در ایران پشت تریبون قرار گیرد. اما او نپذیرفت و گفت که برای شنیدن سخنان آمده است.
سخنرانی هنوز تمام نشده بود که لطفی سالن را ترک کرد تا به بازدید از نمایشگاه برسد. سیل مشتاقان چنان محاصره اش کردند که امکان بازدید میسر نبود. عکاسان در جلو، لطفی پشت سر آنها و دیگران از پی او از این غرفه به آن غرفه می رفتند. علیزاده اما پس از سخنرانی، ادامه بازدیدش را از نمایشگاه به بعد از مصاحبه با خبرنگاران موکول کرد و به ستاد خبری رفت: «اگر وزارت ارشاد تمام مخارجی را که صرف جشنواره موسیقی فجر میکند، در طی سال خرج خود موسیقی میکرد، بسیار بیشتر به رونق آن کمک میکرد. ... ارشاد باید معیارهای خود را در برنامهریزی مشخص کند و ببیند که این معیارها هنری است یا تبلیغاتی. نباید به صورت آماری به سراغ هنر برود و فقط ده روز به آن بها بدهد.
جامعه پویا یعنی موسیقی در آن جریان داشته باشد. ... خانه موسیقی باید انسجامی در هنرمندان این عرصه به وجود آورد، تا یک اعتراض دستهجمعی در مقابله با کپی غیرمجاز آثار موسیقی صورت گیرد. ... صدا و سیما که باید مظهر قانون باشد، خود بزرگترین قانونشکن است. در تمام دنیا برای پخش اثر موسیقیدان، از او اجازه میگیرند و هزینه پخش آن را به هنرمند پرداخت میکنند. اینجا وضعیت برعکس است و اگر شکایت هم کنیم، خود ما را میگیرند.»
در نهایت آرزوی خبرنگاران برآورده می شود وعلیزاده و لطفی در محل ستاد خبری نمایشگاه موسیقی یکدیگر را در آغوش می گیرند. این دو یار قدیمی کانون فرهنگی چاوش، (یکی رهبر شیدا و دیگری از رهبران عارف)، کنار یکدیگر می نشینند و از خاطرات گذشته می گویند. لطفی از روزی می کند که تار را با علیزاده مشترکا نواخته است: «دست علیزاده شکسته بود و یک ماهی در گچ بود و دلش خیلی برای ساز تنگ شده بود.
گفتم خوب بیا دوتایی ساز بزنیم. تو ملودی بگیر و من هم مضراب میزنم. عجب شبی بود کاش دوربین داشتیم و ضبط میکردیم.» از لطفی درباره همکاری مشترک با علیزاده سئوال شد که او این موضوع را موکول به زمانی کرد که در این باره با علیزاده گفتوگو کند و به نتیجه مشخصی برسند: «آن وقت به صورت کتبی امضا میکنیم و به رسانهها اعلام میکنیم.» اما خبرنگاران اجرای کنسرت مشترک به اتفاق تمامیاساتید موسیقی ایرانی را مطرح کردند: «هر کجا که موسیقی باشد، هستم و برای پیشرفت آن هر کاری میکنم.» با این گفته، لطفی نیز به جمع اساتیدی پیوست که در خصوص اجرای مشترک از خود علاقه نشان دادهاند.
از حسین علیزاده نیز در کنار لطفی همین سئوال پرسیده شد و او گفت: «پیش از این نیز در جمله قصاری (میخندد) گفتهام که حاضرم در کنسرت مشترکی با اساتید موسیقی، حتی دایره زنگی بزنم.» لطفی میخندد و میگوید: «راست میگوید، شهادت میدهم که راست میگوید. من هم این حرف را که زده، خواندهام. البته من یک بار برای ایشان در کنسرت دایره زنگی زدهام.» علیزاده هم میخندد و میگوید: «شوخی میکند، در کنسرت آمریکای من لطف کرد و دف زد.»
پرویز مشکاتیان و محسن نامجو
هشتمین روز نمایشگاه موسیقی، اختصاص به دو چهره مشهور موسیقی داشت. یکی از آنها از اساتید به نام و دیگری موسیقیدانی جوان که به تازگی بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ پرویز مشکاتیان و محسن نامجو.
پرویز مشکاتیان برای برنامه بزرگداشت ایرج بسطامی به نمایشگاه آمد و فرصتی را نیز به بازدید از نمایشگاه اختصاص داد. به محض ورود در محاصره انبوه جمعیت قرار گرفت و دوربینها از هر نوع و مدلی نشانهاش گرفتند. مشکاتیان پس از بازدید کوتاهی که در فرصتی کم برایش مقدور شد، به میان خبرنگاران آمد و خبر از اجرای کنسرت سال آینده اش داد: «احتمالا در نیمه دوم فروردین یا اردیبهشت ماه گروه عارف به اجرای موسیقی میپردازد. قرار است تا کنسرت ققنوس دوباره اجرا شود، چرا که با توجه به زحمتی که برای آن کشیده شد، به خوبی دیده نشده است. به خاطر تقارن ماه محرم و صفر با دهه فجر، جشنواره موسیقی فجر زودتر برگزار شد و زمان آن با برنامه ما تقارن پیدا کرد.» مشکاتیان درباره کنسرت مشترک با اساتید موسیقی گفت: «درباره همکاری با شجریان، همچنان که پیش از این گفتم، مذاکراتی در حال انجام است و نسبت به آن خوشبین هستم. ولی اجرای مشترک با دیگر اساتید را باید به عهده زمان گذاشت. مثل معروفی است که میگوید: ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.»
دیدار دوم سیزدهم دی ماه از نمایشگاه، اختصاص به محسن نامجو داشت که به اتفاق رضا مهدوی، مدیر موسیقی حوزه هنری، به غرفه آوای باربد رفت تا از آنجا راهی سالن همایشها شود و به سخنان مهدوی و دیگران در خصوص کپی رایت در ایران گوش دهد.
نامجو وارد غرفه که شد، دوستداران کارهایش محاصرهاش کردند. درخواست عکاسان از او باعث شد تا نامجو به دفعات روی صندلیاش بنشیند و منتظر بماند تا عکسهایشان را بگیرند. اما نکته جالب در این بین نبود آلبوم "ترنج" این موسیقیدان در غرفه آوای باربد بود.
نامجو در این باره گفت: «به هرحال فکر میکنم کالایی در این نمایشگاه عرضه میشود که مجوز ارشاد داشته باشد و چون آلبوم "ترنج" من توسط نهاد دولتی معتبر دیگری، یعنی حوزه هنری مجوز دارد در این نمایشگاه حضور ندارد.» او سپس به مشکلی که بین ارشاد و حوزه هنری برای اعطای مجوز آلبوم "ترنج" پیش آمده اشاره کرد: «امیدوارم که اگر چالشی پیش میآید در راستای کمک به موسیقی باشد و در نهایت به نفع این هنر تمام شود. ما همیشه در برابر اولین تجربیات، سردرگم هستیم، در حالی که همین تجربیات تازه است که زبان تازه میآفریند. سرعت اعطای مجوز به آلبومها در وزارت ارشاد بسیار کند است. آلبوم ترنج دو سال در انتظار مجوز بود. البته من به شخصه نظری درباره اینکه این آلبوم بدون مجوز ارشاد منتشر شود نداشتم و از این که لطف قانونی یک سازمان دولتی دیگر شامل من و در نهایت شامل موسیقی ایران شده خوشحال هستم.»
بنیامین
بنیامین بهادری 13 دی ماه به نمایشگاه آمد. همان ساعتی که حسین علیزاده گفتگوی رسانهای خود را انجام داده بود و به ادامه بازدید از نمایشگاه مشغول بود. دیدار این دو نفر نیز از حاشیههای جالب نمایشگاه موسیقی بود. غرفه ترانه شرقی که بنیامین در آن حضور داشت، آنقدر شلوغ و پر ازدحام بود که توجه هر کسی را جلب میکرد.خواننده محبوب پاپ درون غرفه نشسته بود و دوستدارانش یکی یکی یا دسته جمعی به داخل غرفه می روند و با او عکس میگرفتند. بنیامین آنقدر سرگرم و مشغول بود که مدت کوتاهی گذشت تا متوجه حضور علیزاده در روبروی غرفه شد، پس به محض دیدن او به سرعت به سمت استاد رفت و عرض ادب کرد. علیزاده نیز دست در دست او گذاشت و برایش آرزوی موفقیت کرد.
بنیامین از جمله خوانندگانی است که کارهایش مورد استقبال عموم واقع شده و کپی غیرمجاز ترانههایش در بساط هر دستفروشی موجود است:« آلبوم "85" من به شهادت کارشناسان پخش موسیقی در ایران، 12 میلیون نسخه فروخته است، که این رقم شامل نسخه های ارژینال، کپی غیرمجاز، mp3 و غیره می شود. از این تعداد شاید فقط یک ششم آن، یعنی در حدود 2 میلیون نسخه سهم اصلی تولید بوده باشد.»
بنیامین معتقد است که برگزاری نمایشگاه آثار موسیقی باعث می شود تا مردم به خرید کارهای اریجینال ترغیب شوند و استمرار آن، موضوع غیرمجاز را به حاشیه می برد:« مردم با برقراری ارتباط با تولیدکنندگان و هنرمندان در نمایشگاه، از نزدیک با مشکلات آنها آشنا می شوند و همین امر باعث می شود تا خرید آثار غیرمجاز کمرنگ شود.»
گروه آریان
ورود اعضای گروه آریان به نمایشگاه موسیقی در روز هفتم، باعث شد تا راهروی انتهایی سالن که غرفه ترانه شرقی در آن بود، مملو از جمعیت شود. درون غرفه، پوستر بزرگی از اعضای این گروه زده شده و همکاری آنان با کریس دی برگ، با کلمات بزرگی بر روی آن نقش بسته است. در غرفه کناری اما، طرح جلد مجله ای قاب گرفته شده که همکاری گروه آریان با کریس دی برگ را شایعه نامیده است.
یکی از مواردی که حسین علیزاده، هم درسخنرانی و هم در گفتگو با رادیو تهران به آن انتقادکرد، حضور موسیقی پاپ در جشنواره موسیقی فجر بود: «ماهیت موسیقی پاپ، مصرفی و روزمره است و محتوای سبکتری نسبت موسیقی های جدی دارد. فستیوال، محل اجرای موسیقی فرهنگی است و نباید پاپ وارد آن شود. البته من با اساس جشنواره موسیقی فجر و اینکه چقدر موسیقی در این جشنواره وجود دارد هم مشکل دارم.»
اولین سئوال از سرپرست گروه آریان در همین زمینه بود: «در تمام دنیا موسیقی پاپ دارای جشنواره ای جدا و مخصوص به خود است. داستان این موسیقی با موسیقی های کلاسیک و سنتی متفاوت است. آلبوم های پاپ از بعد تکنیکی نقد نمی شوند و اقبال عمومی و میزان محبوبیت یکی از اصول اساسی موسیقی پاپ است. وقتی اصلا درایران جشنواره ای برای موسیقی پاپ وجود ندارد، راه دیگری نمی ماند جز اینکه در جشنواره فجر شرکت کند. ما هم راضی به حضور در این جشنواره نیستیم، چرا که نگاه ها در این جشنواره فنی بر اساس تکنیک موسیقایی است.»
استفاده از اصطلاح "مصرفی و روزآمد" درباره موسیقی پاپ خوشایند علی پهلوان نبود: «نباید کل موسیقی های پاپ را روزآمد و سطحی بدانیم. ترانه ها و آهنگ هایی در این موسیقی وجود دارد که ماندگار شده اند. اهنگ "تولدت مبارک"، یکی از معروفترین آهنگهای پاپ است که اتفاقا در دستگاه ماهور است، اما با پیانو اجرا می شود.»
پهلوان به نوع نگاه به موسیقی پاپ انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه بحث موسیقی مبتذل درایران سلیقه ای شده است. در کشورهای غربی هم نگاه خوبی به آهنگهایی که در کلام آنها از فحش استفاده می شود وجود ندارد. اگر برخورد ما با موسیقی پاپ غیرسلیقه ای باشد و روانشناسانه به آن نگاه کنیم، می توانیم به رشد این موسیقی که متعلق به عموم مردم است کمک کنیم.»
نشستها و کنسرتها
به قول علیزاده از جمله بخشهای بسیار مفید نمایشگاه، برگزاری نشستها و سمینارها بود. نشستهای تخصصی در جشنوارهها و رویدادهای هنری، معمولا یا برای تنوع بخشیدن به برنامه و یا از سر تکلیف برگزار می شود. اما نشستهای نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران از سر تکلیف هم که برگزار شده باشد، حاوی موضوعات مهمی بود که تاکنون در فضای موسیقی و جشنوارههای مختلف این هنر، کمتر به آن پرداخته شده است. این نشست ها علاوه بر بررسی اوضاع درونی موسیقی، به بحث درباره اوضاع پیرامونی آن و مشکلات عوامل دخیل در آن نیز پردختند و بخش مهمی را در نمایشگاه را به خود اختصاص دادند.
یکی از نشستهای پر حاشیه و جالب این نمایشگاه، سخنرانی ساسان سپنتا در روز اول آن بود. او که کتاب های ماندگاری در این زمینه به رشته تحریر در آورده، مسائل جنجال آفرینی درباره ردیف میرزا عبدالله در سخنرانی خود مطرح کرد و تعجب همگان را برانگیخت: «برومند ردیفهای میرزاعبدلله را توسط شاگردش ضبط کرده و با تمرین بر روی آنها، این ردیفها را به نام خود تدریس و اشاعه داده است.
روزی اسماعیل قهرمانی شاگرد میرزا عبدالله، نزد نورعلیخان برومند رفت و با ساز خود ردیفهای استادش را برای او نواخت. در این هنگام برومند با ضبط آن آثار، ردیفهای میرزا عبدالله را تمرین و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تدریس کرد. پس از مرگ قهرمانی و با نابود شدن نوارهای صوتی از نواختن اسماعیل قهرمانی، نورعلی خان برومند تمام ردیفهای میرزا عبدالله را به نام خودش در تمام مراکز تدریس کرد و به نوعی آنها را متعلق به خودش دانست.» صحبتهای جنجالی این آواشناس به همین جا ختم نشد.
او با به ردیف موسیقی ایران اشاره کرد و گفت: «آنچه را که درحال حاضر به عنوان ردیف می نامند و دائما سنگش به سینه زده میشود، ردیف نیست. چرا که ما از اواخر دوره قاجار کلمه ردیف در موسیقی ایران نداریم و من نمیدانم چندین سال است سنگ چه چیزی را به سینه میزنیم.» سپنا با انتقاد از ردیفی که ژان دورینگ از روی ردیف نورعلی خان برومند به شکل نت درآورده گفت: «متاسفانه این ردیف مناسبی نیست اما به هر حال در دانشگاههای ما تدریس میشود.»
از دیگر نشستهای جالب توجه، نشستی بود که در خصوص کپی رایت در ایران برگزار شد. قانونی که در ایران رعایت نمی شود و آه از نهاد تولیدکنندگان و صاحبان آثار برآورده است. رامین صدیقی مدیر نشر موسیقی هرمس، که تجربه حضور در محافل بین المللی و نمایشگاه های بزرگ خارجی را داشته است، به ذکر مسائلی پرداخت که برخی از آنها علیرغم بدیهی بودن در خارج از کشور، موجب تعجب شنوندگان حاضر شد: «شرکت اوتیس که تولیدکننده انبوه آسانسور در جهان است، بابت پخش یک اثر موسیقی در هر آسانسور 100 دلار به صاحب اثر پرداخت می کند.»
صدیقی یکی ازبزرگترین معضلات در راه نشر موسیقی را این دانست که غیر از انتشار آلبوم و اجرای زنده، محلی برای عرضه موسیقی در ایران وجود ندارد: «در تهران به جز 10 سالن، برای اجرای زنده جایی وجود ندارد. پس یا باید موزیسین درجه یک بود و 4000 نفر را در تالار جمع کرد و یا از این گردونه حذف شد. در اروپا بسیاری از موزیسین ها در مترو مینوازند و این کارشان اصلا گدایی محسوب نمیشود. برخی از رستورانها و فروشگاهها به آهنگسازان سفارش موسیقی میدهند. کلوپ های شبانهای وجود دارد که موزیسینها در آن به اجرای برنامه می پردازند. این آهنگسازان اصلا قصد اینکه تاپ موسیقی باشند را ندارند و کارشان همین است. اما متاسفانه در ایران نمیتوان اینگونه موسیقیدانان را زنده نگه داشت.»
نشست حسین علیزاده و مجید کیانی که هم شلوغترین و پرمخاطبترین نشستهای نمایشگاه بود و به آسیب شناسی آموزش موسیقی آکادمیک در ایران اختصاص داشت. کیانی به مشکلات موسیقی در دانشکدهها و هنرستانهای موسیقی ایران در سه مرحله ورود، آموزش و خروج از آنها اشاره کرد و به انتقاد از سیستم آموزش آکادمیک پرداخت. علیزاده نیز در ادامه، صحبتهای او را تایید کرد و از استادان به نامی که به او و دیگر اساتید حال حاضر موسیقی درس دادهاند، تجلیل کرد. اما حاشیه جالب توجه این نشست حرفهای حسین علیزاده درباره کیانی بود: «من تعجب میکنم که آقای کیانی با این همه انتقادی که به آموزش آکادمیک دارد، چرا خودش کاری در این باره نکرده است.
اگر هم کاری نمیتوانست بکند، چرا این همه سال جزو برنامهریزان و مسئولین شوراها در موسیقی مانده است. من زمانی که تدریس میکردم و با این مشکلات روبرو شدم، وقتی دیدم نمیشود مشکلات را درست کرد، از هنرستان موسیقی رفتم. من نمیتوانم چیزی را که برخلاف میلم باشد تحمل کنم. تعجب میکنم که کیانی توانسته این کار را انجام دهد.» مجید کیانی هم همچون همیشه به آرامی در جواب او گفت: «در همه این سالها که شما دوستان من رفتید و تنهایم گذاشتید، زجر زیادی کشیدم ولی ماندن را بهتر ازرفتن دانستم.
بسیار مواقع پیش آمده که میخواستم از همه سمتها کنارهگیری کنم، ولی دوستانم به من گفتند بمانم که ماندنم مفیدتر است. در این سالها نهایت تلاشم را کردم که کار اساتید معطل مجوز نماند و توقیف نشود. همه سعیام بر این بوده که موسیقی جدی از بین نرود و مهجور نماند. اگر علیزاده امروز این چنین میگوید و دیگر دوستان قدیم من هم چنین فکری از من دارند، بگویند تا من از سمتها کنارهگیری کنم.»
آخرین برنامه هر شب، به کنسرتهای موسیقی اختصاص داشت. برنامههایی که کمتر مجال حضور در جشنواره را پیدا می کنند و طرفداران خاص و ویژه خود را دارند. گروههای محلی و سنتی چون پیر پتر و خلیفه غوثی در کنار محلیهای مدرنی چون گروه جحله به اجرای برنامه پرداختند. یک شب آرام تالالیان دوئت پیانو نواخت و شبی دیگر، گروه ماه آثار مجید درخشانی را اجرا کرد. اما از جالب توجهترین کنسرتهای شبهای نمایشگاه، یادمان ابراهیم منصفی، شاعر، ترانه سرا، خواننده و آهنگساز جنوبی بود که گروه های مختلف به اجرای برنامه پرداختند.